خب کجا بودیم آها فهمیدم
خب اجتماعی رو از چهار شنبهچهار درس چهار درس خوندم و خلاص نوشتم. چهارشنبه شب هشت درس امروزم هشت درس.(البته این هشت درس رو سه شنبه هم خونده بودم.)
یعنی بهترین درسمون بعد ریاضی این اجتماعی از خدا بیخبره. جز تاریخش که کلی آب قاطیش کردن بقیه چیزاش عالین.
خب این دو روز هم با چودن گذروندیم. البته بماند که بینش رمانم رو نوشتم و نظرات خواننده ها رو تو سایت نودهشتیا درو کردم.
امشبم که شب پنجشنبه ست و فردا روز قدس است.
روزای قدس، بیست و دو بهمن و عاشورا و تاسوعا کلا برا من یه جور میگذرن. سرما خوردگی. پارسال سر هر سه تاشون سرما خورده بودم. امسال خب سردردم اوت کرده و هیچ.
پ.ن:
خواستم یه تبلیغی هم کرده باشم. عزیزان اگه وقت دارین عضو انجمن ناول کافه و یک رمان بشید. رمانای قشنگی داره و زیبا هستن رمانا.
حتی میتونید آنلاین هم زیاد نشید جمعه ای پنجشنبهای چیز آنلاین شین تو تاپیکای سرگرمی فعالت کنید را رمانا رو بخوید. کمک بزرگی به این دو سایت خوب رمان نویسیه
درباره این سایت